غزل ساکن گلخن شدم از وحشی بافقی
به دفتر خاطرات مجازی من خوش آمدید

چهار شنبه 2 آبان 1397 ساعت: 15:53
نویسنده : معین کریمی

غزل ساکن گلخن شدم از وحشی بافقی

ساکن گلخن شدم تا صاف کردم سینه را

دادم از خاکستر گلخن صفا آیینه را

پیش رندان حق شناسی در لباسی دیگر است

پر به ما منمای زاهد خرقهٔ پشمینه را

گنج صبری بیش ازین در دل به قدر خویش بود

لشکر غم کرد غارت نقد این گنجینه را

روز مردن درد دل بر خاک می‌سازم رقم

چون کنم کس نیست تا گویم غم دیرینه را

گر به کشتن کین وحشی می‌رود از سینه‌ات

کرد خون خود بحل ، بردار تیغ کینه را

 

وحشی بافقی غزل 20



 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



:: موضوعات مرتبط: اشعار شاعران و ترانه سرایان
:: برچسب‌ها: وحشی بافقی غزل غزل سرا غزلیات شعر شاعر اشعار اشعار وحشی بافقی شعرانه شاعرانه شعر کهن شعر کلاسیک شعر نو شعر سپید شاعر کلاسیک شاعر قدیمی شاعر معاصر شعر بافقی غزل بافقی poet poetry


کد پربازدیدترین



اکانت ما در شبکه های اجتماعی :

اکانت ما در فیسبوک اکانت ما در اینستاگرام اکانت ما در Pinterest کانال ما در تلگرام